Tuesday, April 3, 2007

هراس

راه کمی مانده بود به پايان سال 1385 هجری شمسی
ننوشتن را تاب نياوردم، برگشتم
و در يکی از همان روزهای خوب بازگشت، يک دوست را ديدم
گوش ها را تيز نکرده بودم برای شنيدن، اما شنيدم
يک دوست روزنامه نگار پيوسته بود به يک سازمان دولتی
و باز يک علامت سئوال ديگر در ذهنم نقش بست؛ چطور راضی شده توی اين سازمان کار کنه
به بد و خوبش کار ندارم
شايد فردا من هم همين راه را بروم
!اما امروز نه
امروز مثل احمد طالبی نژاد فکر می کنم
او در يادداشتی منتشر شده در ماهنامه هفت نوشته:فرخ غفاری تنها روشنفکری نبود که دولتی ها شکارش کردند
توضيح: فرخ غفاری از نخستين نوآوران سينمای ايران بود
فيلم های جنوب شهر، عروس کدومه، شب قوزی و زنبورک ساخته اوست
مدتی مديريت فيلم خانه ملی ايران و قائم مقامی دبير کل جشن هنر شيراز را برعهده داشت
او پيش از انقلاب به پاريس رفت
يادداشت احمد طالبی نژاد با عنوان جامعه شناسی نخبه کشی در ماهنامه هفت، بهمن 1385 منتشر شده است
* * *
دل نوشته
جاده ها و خيابان ها
سرشار کرک بال های بهار است، می دانم

3 comments:

Anonymous said...

هر آن كسي كه در اين حلقه نيست زنده به عشق
بر او به فتواي من نماز كنيد
اين شعر مال حافظ است و كلي مي شود رويش تفسير كرد اما مهم اش اين است كه آدم اگر با عشق وارد كارش شده باشد هيچ وقت هزر نمي رود . با بد و خوبش تا آخر مي ايستد .
طالبي نژاد را هم زياد جدي نگيريد حالا يك چيزي پرانده !

Anonymous said...

كمهالبته درست شعر اين بود كه
هر آن كسي كه در اين حلقه نيست زنده به عشق
بر او نمرده به فتواي من نماز كنيد

Anonymous said...

هر دل که تشنه​ست به دریا همی​برند /وان را که گوهرست گهرها همی​دهند